تولد ماماني
دختر عزيزم روز جمعه 22 دي روز تولد ماماني بود اون روز بابايي كه ميخواست ماماني رو سوپرايز كنه كلي مهمون دعوت كرده بود و صبح جمعه به مامان خبر داد واي كلي كار داشتيم كاش ماماني بزرگتر بودي كه كمكم ميكردي دخترم... ولي خب ديگه با كمك بابايي كارا انجام شد البته ماماني بايد بگم كه مادر و عمه و عمو هم به خاطر شما از راه دور اومده بودن كه اين گل دخترم رو ببینن و خب كلي دلشون براي شما تنگ شده بود براي همين ناهار رفتيم پيش اونا و عصري همه با هم اومديم خونه و با كمك عمه كارها رو انجام داديم و منتظر مهمونا شديم مهمونا كيا بودن:ماماجون و بابا جون و داييها و خانمهاشون بعد بي بي جون...
نویسنده :
مريم
12:59